بعد از گفتن آنهمه (اللهم الرزقنا حج بیتک الحرام
...) ، بالاخره هنگام
در رسید و خدای بزرگ دعایم را مستجاب نمود!
اکنون لحظه ی دیدار است
باید به موسم حج رفت
و به قول دکتر شریعتی :
و تو ای لجن ، روح خدای را بجوی
بازگرد و سراغش را از او بگیر
از خانه ی خویش
آهنگ خانه ی او کن
در خانه اش تو را منتظر است
تو را فریاد می خواند
دعوتش را لبیک گوی!
موسم است ، از تنگنای زندگی پست و حقیرت،
- دنیا-
از حصار خفه و بسته ی فردیتت - نفس- خود را
نجات ده
آهنگ او کن
به نشانه ی هجرت ابـــدی آدمی،
شدن لایتناهی انسان به سوی خدا
حج کن!
پرداختن قرض ها،
شستشوی کدورت ها، غبارها،
آشتی قهرها ،
تسویه ی حساب ها،
حلال طلبی از دیگران،
پاک کردن محیط زندگی ات،
رابطه هایت، ثروتت ، اندوخته هایت
یعنی که در اینجا میمیری ، انگار
میروی ، رفتنی بی بازگشت!
رمزی از لحظه ی وداع آخرین ،
اشاره ای به سرنوشت آدمی ،
نمایشی از قطع همه چیز برای پیوستن
به ابدیت
و بنابراین : وصیت ! یعنی که مرگ .
تمرینی برای مرگ .
مرگی که روزی تو را به جبــر انتخاب
می کند.
اکنون حج کن ، آهنگ ابدیت کن
دیدار با خداوند ، روز حساب
آنجا که دیگر "دستت از عمل
کوتاه است "
و حج ، نشانه ای از این رجعت به سوی
او،
او که ابدیت مطلق است ،او که نهایت
ندارد ، حد ندارد ، "تا" ندارد ...
دوستان ؛ هیچگاه راضی به اذیت
و رنجاندن کسی نبوده ام
اما شاید زمانه و روز و روزگار
مرا مجبور به این کار کرده باشد!
از همه کسانی که به هر صورت
حقی به گردن من دارند ، و یا از من خوبی ندیده اند،
صمیمانه طلب حلالیت و بخشش می
کنم.
امید که خداوند از سر تقصیرات
همه ی ما بگذرد و نور ایمان را به قلبمان بتاباند.
از همگی شما التماس دعای خیــر
دارم
نظرات شما عزیزان:
مرضيه 
ساعت10:30---18 آبان 1390
سلام آجي جون ممنون امابغض من هميشه حرفاي تازه واسه گفتن داره ...<وبلاگت خيلي پرمحتواست برخلاف وبلاگ من...
|